نهم ربیع الاول(غدیرثانی و عید فرحة زهرا)

مقصود از تبری اعدا         لبخندی ز حضرت زهرا(سلام الله علیه)

روز نهم ربیع الاول در نزد اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) فضیلت بسیاری دارد و ایشان این روز را عید می دانستند و جشن وسرور برگزار می کردند و به شیعیان و موالیان خود دستور می فرمودند که به این سیره عمل کنند و این روز را عید بدانند و مانند بقیه اعیاد اسلامی خوشحال و شادمان باشند و حتی آنقدر این عید جایگاه ارزشمند در منظر ایشان داردکه یکی از نامهایی که برای این روز گزارده اند غدیر ثانی است با توجه به این که در روایات،عید غدیر را عیدالله الاکبر،معرفی کرده اند.

در مورد نهم ربیع الاول روایتی که از علامه ی بزرگوار مدافع حریم ولایت و امامت و فقیه اهل بیت (علیهم السلام) ملا محمد باقر مجلسی(قدس سره) نقل فرموده اند ذکر می کنیم:

روایت شده که محمد بن ابی العلای همدانی و یحی بن محمد جریح بغدادی گفته اند که روزی ما در باب قتل عمر بن خطاب عله لعنة و العذاب منازعه کردیم و رفتیم در شهر قم به نزد احمد بن اسحاق قمی که از خواص اصحاب امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهمالصلاة و السلام بود و به خدمت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز رسیده بود،وقتی درب خانه ی وی را کوبیدیم دختری عراقیه بیرون آمد،سراغ احمد را از او گرفتیم، گفت:او امروز مشغول اعمال عید است و آن روز،نهم ربیع الاول بود.

گفتم:سبحان الله عیدهای مومنان چهار تاست:عید فطر و عید أضحی(قربان)و غدیر و روز جمعه.دختر گفت:احمد بن اسحاق از حضرت امام علی النقی(علیهم السلام)روایت می کند امروز روز عید است و بهترین عیدها نزد اهل بیت رسالت (علیهم السلام) وشیعیان ایشان به حساب میآید،ما گفتیم اجازه بگیر تا نزد او بیاییم چون که دختر،او راخبر کرد،بیرون آمد درحالی که لنگی بسته بود وعبایی نیز بر خودپیچیده بود وبوی مشک از او ساطع بود،گفتیم این چه حالت است که درتو مشاهده میکنیم؟گفت:الان ازغسل عید فارغ شدم،گفتیم:مگر امروز عید است؟

گفت:بلی و ما را به داخل خانۀ خود آورد و بروی کرسی نشانید و چنین گفت:روزی با جمعی از برادران خود به حضور مولای خود امام حسن عسکری(علیه السلام)  مشرف شدیم در سُرِ من رأی((سامرا))در مثل این روز((نهم ربیع))که شما به نزد من آمده اید،چون اجازه گرفتیم و به خدمت آن حضرت رسیدیم،دیدیم آن حضرت مجلس خود را آراسته و مجمره در پیش خود گذاشته و به دست مبارک خود عود در آن مجمره می اندازد و مجلس خود را مزیین گردانیده است و بر غلامان و خددمتگزاران خود جامه های فاخرپوشانیده،

عرض کردیم:

یا بن رسوالله پدران و مادران ما فدای تو باد،آیا برای اهل بیت(علیهم السلام)امروز فرحی تازه رخ داده است؟حضرت فرمود:کدام روز حرمتش از این روز نزد اهل بیت عظیمتر است؟به درستی که خبر داد مرا پدرم،که حذیفة بن یمان در روز نهم ماه ربیع الاول خدمت جدم حضرت رسول خدا(صلی الله علیه و اله وسلم)رسید. حذیفه گفت:حضرت امیرالمومنین و حضرت امام حسن و امام حسین(علیهم السلام)

را دیدم که با حضرت رسول(صلی الله علیه و اله و سلم)غذا میل می فرمودند و آن حضرت به روی ایشان تبسم می نمود و به امام حسن و امام حسین علیهما السلام

می فرمود:بخورید،گوارا باد از برای شما برکت و سعادت این روز،به درستی که این(روز)روزی است که حق تعالی در این روز دشمن خود و دشمن جد شما را هلاک می فرماید و در این روز دعای مادر شما(اشاره به آنجایی که حضرت زهراعلیها السلام موقعی  که عمر نامۀ فدک را پاره کرد،فرمودند خدا شکمت را پاره کند.)را مستجاب می گرداند،بخورید که این(روز)روزی است که حق تعالی در این روز،اعمال محبان و شیعیان شما را قبول می فرماید، بخورید که این روز ظاهر می شود صدق  گفتۀ خدا که می فرماید:فتلک بیوتهم خاویة بما ظلمو.این است خانه های ایشان که خالی اگردیده به سبب ستمهای ایشان،بخوید که این روزی است که در این روزشوکت دشمنان جد شما و یاری کنندۀ دشمن شما شکسته می شود،بخورید که این روزی است که در این روز فرعون اهل بیت(علیهم السلام)من و ستم کنندۀ بر ایشان و غضب کنندۀ حق ایشان هلاک می شود،بخورید که این روزی است که حق تعالی عملهای دشمنان شما را باطل می گرداند،حذیفه گفت که من عرض کردم:یا رسوالله(صلی الله علیه و اله و سلم)آیا رد میان امت تو کسی خواهد بود که این حرمتها و قداستها را بشکند حضرت فرمود:ای حذیفه بتی از منافقان بر ایشان سر کرده خواهد شد و در میان ایشان ادعای ریاست خواهد کرد و مردم را به سوی خود دعوت خواهد کرد و تازیانۀ ظلم و ستم را بر دوش خود کشیده و مردم را از راه خدا منع خواهد کرد،کتاب خدا را تحریف خواهد نمود،سنت مرا تغییر خواهد داد و میراث فرزند مرا متصرف خواهد شد خود را پیشوای مردم خواهد خواند،بر وصی من علی بن ابیطالب(علیهم السلام)امتیاز طلبی خواهد کرد و اموال خدا را به ناحق بر خود حلال و در غیر طاعت خدا صرف خواهد کرد و من و برادر من و وزیر من علی(علیهم السلام)را به دروغ گویی متهم و دختر مرا از حق خود محروم خواهد کرد،پس دخترم او را نفرین خواهد کرد و حق تعالی نفرین او را در این روز مستجاب خواهد نمود،حذیفه عرض کرد:یا رسوالله چرا دعا نمی کنید حقتعالی او را در حیات شما هلاک گرداند؟حضرت فرمود:ای حذیفه دوست ندارم جرات کنم بر قضای خداوند و از او تغییرأمری را طلب نمایم که در علم او گذشته است و لیکن از حقتعالی استدعا نمودم فضیلت دهد ار سائر روزها آن روزی را که در آن روزاو به جهنم می رود تا آنکه احترام آن روز در میان دوستان و شیعیان اهل بیت من سنت گردد،پس حقتعالی وحی کرد به سوی من که:

ای محمد!درعلم سابق من گذشته است که دچار آید تو و اهل بیت تو را محنتهای دنیا و بلاها و ستمهای منافقان و غضب کنندگان از بندگان من،آن منافقانی که تو برای آنها خیرخوالهی کردی ولی به تو خیانت کردند،تو به ایشان راستی کردی و آنها با تو مکر کردند،تو با آنها صاف بودی و آنها دشمنی تو را به دل گرفتند و تو خشنودشان ساختی ولی تو را تکذیب کردند و تو آنها را برگزیدی ولی تو را در گرفتاریها تنها گذاشتند و سوگند یاد میکنم  به حول و قوه و پادشاهی خود که البته به روی کسی که غضب کند حق علی را که وصی توستبعد از تو هزار درب از پست ترین طبقه های جهنم را بگشایم که آن را فیلوق می گویند و او و اصحاب او را در قعر جهنم جای دهم که  شیطان بر او برتری و اشراف پیدا کند و او را لعنت کند و آن منافقان را در قیامت برای فرعونها عبرت گردانم که در زمان پیغمبران دیگر بودند و نیز برای سایر دشمنان دین عبرت شوند و منافقان و دوستان آنها را به سوی جهنم برم با دیده های کبود و روهای ترش و با نهایت مذلت و خواری و پشیمانی و ایشان را تا ابد در عذاب خود نگه دارم.ای محمد!علی به منزلت تو نمی رسد مگربه آنچه که ازبلاها توسط فرعون آن عصر و غضب کنندۀ حق او بر او وارد می شود.کسی که جرأت پیدا می کند تا گفته های مرا تغییردهد و به من شرک آورد  و مردم را از راه رضای من منع کند و گوساله از برای امت تو بر پا می کند که آن ابوبکر است و به من کفر می ورزد در عرش و عظمت و جلال من،و به درستی امرکرده ام ملائکۀ هفت آسمان خود را که برای شیعیان و محبان دین شما عید بگرداند روزی که آن ملعون کشته میشود و امر کرده ام ایشان را که کرسی کرامت مرا در برابر بیت المعمور نصب کنند و ثنا گویند بر من و طلب آمرزش نمایند برای شیعیان و محبان شما از فرزندان آدم و امر کرده ام ملائکه نویسندگان اعمال را تا سه روز قلم از جرائم مردم بردارند و ننویسند گناهان ایشان را برای احترام تو و وصی تو.

ای محمد این روزرا عید گردانیدم برای تو و اهل بیت تو و برای هر که تابع ایشان است ازمومنان وشیعیان و سوگند یاد می کنم به عزت،جلال،علو،منزلت و مکان خود کسی که این روز را عید کند از برای من،ثواب آنها که به دور عرش احاطه کرده اند به او عطا کنم و قبول نمایم شفاعت او را نسبت به خویشان او و زیاده کنم مال او را اگر گشادگی دهد بر خود و عیال خود در این روز،و هر سال در این روز صد هزار هزار(ملیون)نفراز موالیان و شیعیان شما را از آتش جهنم آزاد گردانم و اعمال ایشان را  قبول و گناهان ایشان را بیامرزم،حذیفه گفت:پس رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم)برخواست و به خانۀ ام سلمه رفت و من برگشتم در حالی که به کفر عمر لعنة الله علیه یقین کرده بود،تا آن که بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم)دیدم که چه فتنه ها بر انگیخت.... پس حقتعالی دعای برگزیدۀ خود و دختر پیغمبر(صلی الله علیه و اله و سلم)خود را در حق آن  منافق مستجاب گردانید و قتل او را بر دست کشندۀ او(ابولؤلؤ)رحمة الله علیه جاری ساخت،من به خدمت حضرت امیرالمومنین(علیهم السلام)رسیدم تا آن حضرت را تهنیت و مبارک باد گویم که آن منافق کشته شد و به عذاب حقتعالی واصل گردید،چون حضرت مرا دید فرمود:ای حذیفه:آیا به یاد داری آن روزی را که آمدی به نزد سید من رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم)من و دو سبط اوحسن و حسین(علیهم السلام)نزد او بودیم و با او غذا می خوردیم ایشان تو را بر فضیلت این روز آگاه ساخت،عرض کردم:بلی ای برادر رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم)،حضرت فرمود:به خدا سوگند این روزی است که حقتعالی در آن،دیدۀ آل رسول را روشن گردانید و من برای این روز هفتاد و دو نام،می دانم.حذیفه عرض کرد:

یا امیرالمومنین!می خواهم این نامها را از شما بشنوم،حضرت فرمود:

این روز روز استراحت است که مومنان از شر آن منافق امان یافتند،و           روز زایل شدن کرب و غم است،و روز غدیر ثانی است،و روز تخفیف گناهان شیعیان است،و روز اختیار نیکویی است برای مومنان،و روز برداشتن قلم از شیعیان است،و روز درهم شکستن بنای کفر و عداوت است،و روز عافیت است،و روز برکت است،و روز مطالبه خونهای مومنان است،و روز عید بزرگ است،و روز مستجاب شدن دعاست،و روز موقف اعظم است،و روز  وفای به عهد است،و روز شرط است،و روز کندن جامۀ سیاه است،و روز ندامت ظالم است، و روز شکسته شدن شوکت مخالفان،و روز نفی هموم است،و روز فتح است،و روز عرض اعمال کافر است،روز قدرت خداست،و روز عفو از گناه شیعیان است،و روز فرح ایشان است،و روز توبه است،و روز انابت بسوی حقتعالی است،وروز زکات بزرگ است،و روز فطر دوم است،و روز اندوه یاغیان است،و روز گره خوردن آب دهان در گلوی مخالفان است،و روز خشنودی مومنان است،و روز عید اهل بیت است،و روز ظفر یافتن بنی اسرایئل است بر فرعون،و روز مقبول شدن فرستادن تصدقات است،و روز زیادتی مثوبات است،و روز قتل منافق است،و روز وقت معلوم است،و روز سرور اهل بیت است،و روز شهود است،و روز قهر بر دشمن است،و روز خراب شدن بنیاد ضلالت است،و روزی است که ظالم انگشت ندامت به دندان می گزد،و روز تنبیه است،و روز شرم است،و روز خنک شدن دلهای مومنان است،و روز شهادت است،و روز درگذشتن از گناه مومنان است،و روز تازگی بوستان اهل ایمان است،و روز شیرینی کام آنهاست،و روز خوشی دلهای مومنان است،و روز برطرف شدن پادشاهی منافقان است،و روز توفیق اهل ایمان است،و روز رهایی مومنان است از شرکافران،و روز مانور اهل ایمان است،و روز به خود بالیدن است،و روز قبولی اعمال است،و روز تبجیل و تعظیم است،و روز نحله و عطاست،و روز شکر حقتعالی است،و روز یاری مظلومان است،و روز زیارت کردن مومنان است،و روز محبت کردن به ایشان است،و روز رسیدن به رحمت الهی است،و روز پاک گردانیدن اعمال است،و روز فاش کردن رازهاست،و روز برطرف کردن بدعتهاست،و روز ترک گناهان کبیره است،و روز ندا کردن به حق است،و روز عبادت است،و روز موعظه و نصیحت است،و روز انقیاد پیشوایان دین است.

       حذیفه گفت:سپس از خدمت امیرالمومنین(علیه السلام)بر خواستم و گفتم اگر در نیابم از افعال خیر و آنچه امید ثواب از آن دارم مگر محبت این روزو دانستن فضیلت این روز هر آینه منتهای آرزوی من خواهد بود.

       پس محمد و یحی راویان این حدیث گفتند:چون این حدیث را از احمد بن اسحاق شنیدیم هر یک بر خواستیم و سر او را بوسیدیم و گفتیم:حمد و شکر می کنیم خداوندی را که برانگیخت تو را از برای ما تا فضیلت این روز را به ما برسانی پس به خانه های خود برگشتیم و این روز را عید گرفتیم.

       کتاب فرحةالزهرا به نقل از زادالمعاد علامه مجلسی،باب8،صفحۀ325و زوائدالفوائد،از علی بن علی بن طاووس،باب ربیع الاول و بحارجلد31،صفحۀ120.